ظرفی برای ایده های من و من

این سایت بیشتر برای انتقال تجربه های من به عنوان دانشجوی ارتباطات و یکسری تجربه های زندگی ام برای پیدا کردن الماس درونم زده شده.

ظرفی برای ایده های من و من

این سایت بیشتر برای انتقال تجربه های من به عنوان دانشجوی ارتباطات و یکسری تجربه های زندگی ام برای پیدا کردن الماس درونم زده شده.

سلام
خیلی خوش اومدینننن!!!
اینجا بلاگ یه دختری هست که می خواد یه مقدار از تجربه هاش بنویسه
یه سری تجربه ها از پیدا کردن الماس درونم براتون به اشتراک می گذارم؛ماها خیلی وقتا اصلا واقعیت رو نمی فهمیم یا خیلی دیر می فهمیم
یه آدم که علاقه مند به خودشناسی و طبیعت گردیه.
همراه باشید باهام بیاید به این سفر باهم ادامه بدیم.. .
فاطمه فرشته حامدی

۳ مطلب در خرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

به نام خدا
 

مستند "ضد" در مورد حیوانات خانگی و تغییر و اصلاح نژادی آنها و اینکه به تجمل گرایی تبدیل شده و آلودگی ها را هم بیشتر کرده و یکسری از سگ ها که نازتر و زیباتر هستند رو انسان ها بیشتر دوست دارند و سبب ظلم به سایر حیواناتی که جذابیت ظاهری ندارند، شده.
در کل وقتی به موضوع اهلی کردن و نگهداری حیواناتی چون شیر و پلنگ می رسیم، می فهمیم که انسان ها دارند حیوانات خانگی رو از زندگی طبیعی و زندگی وحشی شون دور می کنند و بعضی از حیوانات انزواطلب هستند و بعضی اجتماعی هستند و یک الگوی مناسب برای هرکدام رعایت نمی شود؛ و نکته ی بعدی عقیم کردن حیوانات خانگی هست که دوستداران محیط زیست به کنایه می گویند: "اگر صاحبان حیوانات میل به آوردن فرزند ندارند، دلیل نمی شود این تصمیمشان را به حیوانی که به عنوان فرزند قبول کردند، تحمیل کنند".


انتقاد من به این مستند این بود که رویه اش 1،2،3،4ی بود؛ مثلا یکهو جوری از ظلم به سگ ها حرف زد انگار که خیلی دغدغه دارد؛ ولی این علاقه مندی اش را اصلا اصلا از اول مطرح نمی کند؛ یعنی در اولین برداشت، کوچک ترین حس دلسوزی خودش، و احساسات شخصی و دغدغه مندی های واقعی اش را نشان نمی دهد و هرچه هست، حقیقتا همان زدن و ضدیت علیه جو حاکم است و حتی هیچ مدل شناخت، دانش، فهم، و نزدیکی [حداقل] نسبت به این مسئله و راستش را بخواهی خیلی خیلی طلبکارانه در حال گفتن این مطلب بودند که این حیوانات چی هست که در حال نگهداری از آن هستید و از تاریخچه ی آن می گفت که انسان

  • فاطمه حامدی
  • ۰
  • ۰

باباجون

باباجون هم آدم جالبی ست. از اینکه صدای اذان موبایلش خیلی بیشتر از یک حد عادی ست، متعجب می شدم و راستش را بخواهی دلم نمی خواست اینطور باشد و گاهی بعضی از عزیزان دل خودم مسخره اش کنند. اما واقعیت دارد؛ واقعیت است که باباجون گوش هایش سنگین است ،و دوست دارد اذان را گوش بدهد، دوست دارد اذان پخش شود ،و آن به گوشش برسد و بفهمد اذان شده.

راستش همین لحظه که ثانیه ی اذان است، یک مقدار یک جوری شدم.
#باباجون
#اذان
#صدای_گوشی_باباجون

  • فاطمه حامدی
  • ۰
  • ۰

عشق!

به نام خدا رحمان

فاطمه ام. از کسالت و به هم ریختگی خودم حالم به هم می خوره و حالا در سن 23-24 سالگی تصمیم گرفتم عاشق باشم. آری؛ حتما سوال می پرسید که کسالت و بی هم رختگی کم ویژگی هایی بود که تو می خواهی عاشقی را هم به آن اضافه کنی؟! باید بهتان جواب بدهم که راستش از نظرگاه من، عاشقی یک چیز طبیعی نیست و کاملا روند زندگی آدم ها را تغییر می دهد. چرا آدم ها باید آنقدر احمق و خر باشند که عاشق هم باشند؟! راستش من تا دیروز اصلا متوجه نبودم؛ ولی حالا می توانم با اطمینان بگویم که عاشقی خیلی خیلی خر(همان به معنای خریت بخوانید) و حماقتی ست.

یکی عاشق پول می شود، یکی عاشق کاوایی و تصاویر عجیب و غریب فانتزی، یکی اینستاگرام، یکی فیلم و سریال های کره ای یا امریکایی، یکی ممکن است بگردد و بگردد و بگردد و وقتی چیزی عجیب و غریب تر از سه مجسمه ی میمون در مالی آفریقا پیدا نکند، عاشق آن بشود و جالب اینکه همه هم برای آن بهانه هایی می سراییم و به آن ایمان داریم؛ چرا که ما را از افسردگی مضمن نجات داده و راه نجاتی برای فلان وضعیت بوده، و فکر اصلا خالی نمی شده تا آن را دیده ایم و تا دیروزش فقط به دیوار می نگرستیم و یک کارهایی مخمخه ی ذهنمان بوده و ... خیلی چیزهای مسخره تر از اینها و خیلی خیلی خیلی قشنگ هم در جمع هایمان می نشینیم و با حسی که انگار خدا را در آن لحظات همتایی هست، تعریف می نماییم.

نمی گویم خسته و کسل شده ام و می خواهم فرار کنم که عاشق شده ام؛ بلکه باید به شما بگویم که وقتی عاشق می شوی، دیگر هیچ چیز را متوجه نمی شوی؛ بد و خوب را متوجه نمی شوی؛ راست و چپت را متوجه نمی شوی؛ و می شوی یک آواره ی سر گردنه، یک در راه مانده، یک سیگاری، آن هم از نوع معتاد، یک بدبخت بیچاره ی بی کمک، یک منتظر یک حرف قشنگ، یک خیلی رو هوا ولو، یک ... . نمی دانم خوب خیلی خوب است و من هم امیدوارم عاشقی و حس عاشقی برایتان حتما اتفاق بیفتد در راه مانده های بالفطره ی دیوانه که آنقدر مرض دارید که می خواهید باز خودتان را مسخره تر و بدبخت تر هم بکنید! ایش اَه!
خوب اما داشتیم می گفتیم که عاشق همه چیز و همه کس و همه ی اشیاء و همه ی چیزهای گوگول طلا و زیبا و احیانا سسکی و شاید خیلی از آدم ها می شویم؛ اما چرا ؟ 
چرایش را واقعا نمی دانم و باید بگویم که هزار و یک دلیل پشت این مطلب است که ما گاهی دوست داریم یا عاشق بشویم یا همینطوری اش دیگر نمی دانم چرا و اینها؛ اما یک چیزی در قرآن هست که توجهم را به خود جلب کرد.
می گوید وقتی چیزها، و کس ها، و آدمیان را خدا بگیری، دیگر آن ها هستند که باید روز محشر تو را شفاعت کنند و آن ها را باید دستگیر روز قیامت هم بدانی. خوب بسم الله، آماده ای؟

آن مخلوق که هرچه باشد، خدا هم باشد؛ باز مخلوق است و خوب خیلی راحت همه را کف دستش می گذارد. این روزها من وقتی به این موضوع فکر می کنم، آرام تر می شوم. با خود می گویم در پس هر حکمی که خداوند به آن نطق فرموده؛ یک چیزی هست، یک ته و تویی دارد، یک مطلبی موجود است و این خیلی برایم زیبا و دلگرم کننده است. حالا یک چیزی بچه ها! من گفتم عاشقم و از خداشناسی برایتان سخنرانی درنوردیدم. حالا اگر قابل بدانید یک چیزکی (با لهجه ی جذاب یزدی بخوان فطرت!) می خواهم به تو یاد بدهم که حتما حتما انجام دهی.
هرروز از خداوند تشکر کن به خاطر داده هایش و عبارات تاکیدی مثبت را هم بنویس و هم بخوان؛ مثل اینکه چقدر زیبا هستم [و به مرور زمان خواسته هایت را بنویس؛ مثل اینکه "چقدر خدای مهربان دوست دارم دوچرخه ی خود را سوار شوم"] و ه مرور قطعا و حتما معجزه را خواهی دید!
بفرست واسه دوستت!

  • فاطمه حامدی